جدول جو
جدول جو

معنی شمس الائمه - جستجوی لغت در جدول جو

شمس الائمه
(شَ سُلْ اَ ءِمْمَ)
آفتاب امامان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
شمس الائمه
(شَ سُلْ اَ ءِمْ مَ)
لقب امام محمد بن احمد بن ابی سهل سرخسی حلوانی متوفا به سال 483 هجری قمری. (یادداشت مؤلف). رجوع به محمد بن احمد بن ابی سهل سرخسی شود
لقب عبدالغفار بن لقمان کردری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ دُلْ عَ)
ابن احمد بن نصر بن صالح الحلوانی البخاری ملقب به شمس الائمه فقیه حنفی است. در عصر خویش امام اهل رأی به بخاری بود. نسبت او به صنعت حلواست. از تالیفات اوست: المبسوط فی الفقه. النوادر. وی به سال 448 هجری قمری در کش درگذشت و به بخارا بخاک سپرده شد. (الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
ابن حسن بن علی غازی بیهقی مکنی به ابوالقاسم و ملقب به شمس الائمه. بیهقی در کتاب الوشاح آرد که این اسماعیل به شمس بیهقی معروف است. وی فنون آداب را جامع و مفاتیح حکمت و فصل الخطاب را حائز بود. بمرو اقامت گزید و در آنجا توطن کرد. طریقۀ وی در فقه مستقیم و اکثر مصنفات او سلیم است. او راست:
کتّاب حضرتنا دامت سلامتهم
یهیئون من الالقاب اسبابا
و ینصبون من الاطماع الویهً
و یفتحون من الالقاب ابوابا
و یبخلون بما جاد الکریم به
و ینفقون علی الاقوام القابا
تجشأوا فی نوادیهم بلاشبع
کأنهم اکلوا الحتیت و الربا (؟).
و این معنی را از گفتۀ خوارزمی:
قل الدراهم فی کیسی (؟) خلیفتنا
فصارینفق فی الاقوام القابا
گرفته است.
او راست: کتاب نقض الاصطلام. کتاب سمطالثریا در معانی غریب حدیث. کتاب فی اللغه. کتاب فی الخلاف. (معجم الادبا چ مارگلیوث ج 2 صص 261-262)
لغت نامه دهخدا